_{^{لایحه دفاعیه - تجدیدنظر خواهی اعسار و تقسیط بدهی}}

ریاست محترم شعبه 21 دادگاه حقوقی تهران

با سلام و تقدیم احترام

اینجانب مهدی .... در خصوص پرونده شماره ..... در پاسخ به لایحه ارائه شده از سوی وکیل خوانده مراتب ذیل را به استحضار عالی می رساند:.

1- اینجانب بعد از صدور حکم و الزام به پرداخت وجه چک، بدلیل عدم توانایی پرداخت یکجای مبلغ محکومیت و اینکه کارمند و معسر بوده و توانایی پرداخت مبلغ چک را نداشتم دادخواست اعسار طرح نمودم اما متأسفانه با استدلال غلط وکیل خوانده در جهت اثبات تاجر بودن من، قاضی محترم انجام تنها یک بار خرید لاستیک توسط اینجانب را عملیات تجاری فرض نموده و با این استدلال اعسار اینجانب را رد می کند. اینجانب که از دعوای اعسار نا امید شده بودم ناچار به طرح دعوای ورشکستگی شدم که دادگاه بدوی من را تاجر ندانسته و دادخواست ورشکستگی را رد می نماید. وکیل خوانده که تا این مرحله تلاش کرده بود که دادگاه اعسار را متقاعد کند که من تاجر هستم در دادگاه ورشکستگی که منافع خود را در خطر می بیند تمام تلاش وی در این راستا بوده که اثبات نماید تاجر نیستم! در نهایت در مرحله تجدیدنظر حکم مبنی بر تاجر نبودن اینجانب صادر می شود.(پیوست شماره 1)

پس تا به این جا بر شما عالیجناب گرامی محرز است که خوانده صرفاً برای اطاله دادرسی و ایجاد مانع جهت افزودن بر خسارت تأخیر تادیه چک تلاش نموده است زیرا تا آن زمان مبلغ چک به حدود یک میلیارد تومان افزایش شده بود.

2- برادر من قطعه زمینی به ارزش یک میلیارد و صد میلیون تومان را به اجرای احکام شعبه معرفی می نماید که در حقیقت برای خلاصی اینجانب از این وضعیت بوده، که خوانده به قیمت گذاری کارشناس اعتراض نموده و قیمت ملک در هیات کارشناسی 430 میلیون تقویم گردیده و خوانده آن را به عنوان قسمتی از طلب خود توقیف و تملیک می نماید.(اکنون قیمت این ملک به چندین برابر قیمت تقویم شده افزایش یافته است).

3- بعد از رد درخواست تجدیدنظر از ورشکستگی و اثبات عدم تاجر بودن، مجددا دادخواست اعسار خود را در سال 98 طرح نمودم که در تاریخ 27/3/99 دعوی به دلیل شکلی (عدم ضمیمه ریز اموال و عدم ذکر سهام به عنوان قسمتی از اموال خود)، رد می شود.

4- وکیل خوانده در بند "د" لایحه خود ادعا نموده است که در این دعوی شرایط شکلی دادخواست اعسار رعایت نشده و به عنوان دلیل بر این مدعا به فاقد دلیل بودن آن استناد نموده است در حالیکه دلیل اثبات اعسار ، شهادت شهود و دیگر مستندات ضمیمه شده می باشد که هم ضمن دادخواست شهود معرفی شده اند و هم اعلام شده که جهت ادای شهادت در هر زمان که این مقام صلاح بدانند حضور خواهند یافت.(البته در زمان جلسه نیز حاضر بوده اند اما به جهت صلاحدید قاضی محترم ادای شهادت به جلسه دیگر موکول شد.) از طرف دیگر در برگه لیست اموال و دارایی های اینجانب کلیه حساب های بانکی با قید مبلغ مندرج در آن ذکر شده و تقدیم این محکمه گردیده است که مستدعی است ملاحظه فرمایید. لازم به ذکر است که صورت اموال مذکور، صورت اموال و دارایی من در زمان تقدیم دادخواست است اگرچه تا کنون از این مبلغ فراتر نرفته است و تنها فیش حقوقی جدید و افزایش حقوق است که در جهت اثبات صداقت و حسن نیت به این دادگاه ارائه می گردد.(که بعد از تقدیم دادخواست بوده)

5- وکیل خوانده مدعی است که در برگ استشهادیه تشریفات ماده 9 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی رعایت نشده در حالیکه در برگ استشهادیه ضمیمه شده به دادخواست به وضوح نام و هویت شهود، طریق آشنایی و دیگر موارد لازم الذکر و متداول مندرج در استشهادیه ذکر شده و همچنین دیگر جزئیات شهادت نیز قطعا با حضور شهود در جلسه و ادای شهادت بیان و اعلام خواهد شد. بدیهی است این قبیل ادعاهای واهی وکیل خوانده صرفا جهت انحراف ذهن جنابعالی و دادرسی از مسیر صحیح آن که همانا توجه و ارزش دادن به دلایل ابرازی است صورت پذپرفته است.از آنجایی که در بند 3 و 4 لایحه خود ادعای داشتن اموال و واریز وجوه به حساب دیگران در حقیقت ادعاهایی است که نیاز به اثبات دارد و از وکیل محترم که بر قاعده "البینه علی المدعی" اشراف و احاطه دارند و آن رادر بند "د" لایحه خود نیز اظهار نموده اند تقریر چنین ادعاهایی جای تعجب است!

6- در توضیح راجع به شرکت و سهامدار بودن من هم لازم به ذکر است که شرکت با مسئولیت محدود .... از سال 95 هیچ گونه فعالیتی نداشته و سهامداران آن مهدی و محمدرضا .... می باشند. دارایی شرکت حدود 26 میلیون و بدهی آن حدود 18 میلیون تومان است که به جهت این که توانایی تصفیه بدهی های آن را نداریم، منحل هم نشده است.(سرمایه اینجانب ، حدود 3 میلیون و 600 هزار تومان است) از طرف دیگر قبلا در خصوص تاجر بودن رای قطعی دال بر تاجر نبودن من هم صادر شده است و تاکید بر این مسائل توسط وکیل خوانده جای تعجب است.علی هذا اگر از نظر خوانده و وکیل ایشان این شرکت ارزشمند است، من حاضر به واگذاری این شرکت به ایشان در مقابل بخشی از بدهی خود می باشم! یا اینکه اصلا به ایشان هدیه می دهم به صورت بلاعوض!

ذکر و اشاره به این نکته هم خالی از وجه نیست که در هیچ جای قانون تجارت صرف شریک شرکت بودن عملیات تجاری فرض شده و چنین نیست که شریک یک شرکت تجاری خود تاجر باشد و عملیات تجاری که ایجاد وصف تاجر بودن در شخص حقیقی می نماید در ماده 2 قانون تجارت احصاء شده است.

در پایان از جناب عالی خواهشمند است از طرفی با توجه به وضعیت اقتصادی نابسامان جامعه و افزایش شدید نرخ تورم و همچنین کارمند و معسر بودن اینجانب که حداقل از طرح دادخواست های متعدد اعسار قابل احراز است و همچنین دلائل و مستندات ضمیمه شده از جمله استشهادیه و آمادگی شهود به حضور جهت ادای شهادت و از طرف دیگر ایجاد موانع در راه اثبات اعسار توسط خوانده که صرفا جهت ایذاء و افزودن بر سود خویش بوده است، مستدعی است دستور لازم در خصوص اثبات اعسار را صادر فرمائید.

لازم به تاکید است که در حال حاضر نزدیک به دو ماه است که بابت این بدهی زندانی هستم و در حال حاضر با مرخصی در دادگاه حاضر شده ام.

با سپاس و تجدید احترام