پاسخ – آیا مورث می تواند در زمان حیات خود ترتیبی دهد تا ارث به طور مساوی بین دختر و پسر تقسیم شود ؟
- هر شخص تا زمانیکه حیات دارد حق هر گونه تصرف و دخل در اموال و دارایی های خود و واحوال شخصیه خود را دارد و اهلیت اجرای حق او تا زمانیکه مواردی از حجر پیش نیاید همچنان برقرار است و کسی حق منع از این حق را از اشخاص ندارد .
- معمولا افراد برای آسوده خاطری خود از انتقال اموال خود پس از مرگ اقدام به تقسیم مساوی و تصفیه حساب با افراد می‌کنند. از طرفی باید دید ظرفیت های قانونی در این زمینه به چه صورت است و افراد می‌توانند از طرق مختلف قانونی و عقود و قراردادهای خصوصی اقدام به انتقال اموال خود بکنند مشروط بر اینکه این کار مخالف با قوانین و شرع بین نباشد.
- یکی از بهترین روش ها برای تقسیم اموال و انتقال آن به اقربا، عقد صلح عمری است که اموال را می توان به اقربا صلح عمری کرد.
- قرارداد صلح عمری قراردادی است که طی آن، مالک یک ملک، مالکیت ملک خود را از طریق قراردادی به نام صلح به شخص دیگری منتقل می نماید؛ با این شرط که: اولا مصالح، تا زمانی که زنده است، مالک منافع ملک متعلق به خود او بوده؛ ثانیا، بعد از فوت مالک، صلح کامل شده و متصالح علاوه بر عین، مالک منافع مال نیز شده و بتواند از آن استفاده کند.
- از فواید بسیار خوب این نوع عقد این است که اولا عقدی است لازم و هیچ یک از طرفین حق بر هم زدن آن را ندارند البته مصالح می تواند حق فسخی با دلایل شخصی ضمن عقد صلح برای خود درج کند و مدتی مضبوط برای آن در نظر گرفت که طی آن اگر پشیمانی پیش امد حق پشیمانی داشنه باشد و از آن استفاده کند و قرارداد را فسخ کند. ثانیا منافع اموال تا پایان عمر برای مصالح است و پس از مرگ است که عین و منافع مال الصلح به متصالح انتقال پیدا میکند.
پاسخ به پرسش مخاطب در خصوص تقسیم ارث به طور مساوی بین دختر و پسر توسط مورث
♦ همانطور که در مطلب فوق بیان شد صلح عمری یک روش بسیار مطمئن جهت انتقال اموال به فرزندان است که چون عقدی لازم است مورد اطمینان است و از این جهت که هیچ یک از طرفین حق فسخ ندارند بسیار مورد اعتماد است ؛ اما اعمال حقوقی دیگری نیز در همین راستا وجود دارد جهت انتقال اموال مثل عقد هبه یا وصیت .
♦ عقد هبه که به معنای بخشش است از عقود جایز محسوب می شود و هر یک از طرفین می توانند آن را بهم بزنند و به عین موهوبه رجوع کنند مگر موارد احصا شده در ماده ۸۰۳ قانون مدنی که امکان رجوع نیست .البته چون رابطه پدر فرزندی بین واهب و متهب وجود دارد دیگر امکان رجوع به عین موهوبه وجود ندارد و گویی این عقد هم به نوبه خود عقدی لازم تلقی میشود چرا که واهب نمی تواند به عین موهوبه رجوع کند. علاوه بر این دو مورد تنظیم وصیت نامه هم خالی از لطف نیست و مشروط بر اینکه از ثلث اموال تجاوز نکند می توان از طریق آن اموال را به موصی لهم انتقال داد. حتما پیشنهاد می شود برای انعقاد قرارداد حتما به یک متخصص حوزه قرارداد ها رجوع کرده و قرارداد را در دفاتر اسناد رسمی ثبت کنید.
مستندات قانونی - تقسیم ارث بین دختر و پسر به طور مساوی
ماده 795 قانون مدنی
هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجاناً به کس دیگری تملیک می کند تملیک کننده واهب طرف دیگر را متهب ،مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.
ماده 796 قانون مدنی
امکان تقسیم ارث به طور مساوی بین دختر و پسر توسط مورث واهب باید برای معامله و تصرف در مال خود اهلیت داشته باشد.
ماده 797 قانون مدنی
واهب باید مالک مالی باشد که هبه می کند.
ماده 798 قانون مدنی
هبه واقع نمی شود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اینکه مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ندارد.
ماده 799 قانون مدنی
در هبه به صغیر یا مجنون یا سفیه قبض ولی معتبر است .
ماده 800 قانون مدنی
در صورتی که عین موهونه در ید متهب باشد محتاج به قبض نیست.
ماده 801 قانون مدنی
هبه ممکن است معوض باشد و بنابراین واهب می تواند شرط کند که متهب مالی را به او هبه کند یا عمل مشروعی را مجاناً بجا آورد.
ماده 802 قانون مدنی
اگر قبل از قبض واهب یا متهب فوت کند هبه باطل می شود.
ماده 803 قانون مدنی
بعد از قبض نیز واهب می تواند با بقاع عین موهوبه از هبه رجوع مگر در موارد ذیل:
1) در صورتی که متهب پدر یا مادر یا اولاد واهب باشد.
2) در صورتی که هبه معوض بوده وعوض هم داده شده باشد.
3) در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهراً مثل اینکه متهب به واسطه فلس محجور شود خواه اختیارا مثل اینکه عین موهوبه به رهن داده شود.
4) در صورتی که درعین موهوبه تغییری حاصل شود.
ماده 752 قانون مدنی
صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود.
ماده 753 قانون مدنی
برای صحت صلح طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.
ماده 754 قانون مدنی
هرصلح نافذ است جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد.
ماده 755 قانون مدنی
صلح با انکار دعوی نیز جائز است بنابراین درخواست صلح اقرار محسوب نمی شود.
ماده 756 قانون مدنی
حقوق خصوصی که از جرم تولید می شود ممکن است مورد صلح واقع شود.
ماده 757 قانون مدنی
صلح برعوض نیز جائز است .
ماده 758 قانون مدنی
صلح در مقام معاملات هرچند نتیجه معامله را که بجای آن واقع شده است می دهد لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون این که شرایط واحکام خاصه بیع در آن مجری شود.
پاسخ داده شده توسط کارشناس حقوقی ما